باز هم تفکیک جنسیت :


صغرا خانم فداکار                                


سرپرست وزارت آموزش و پرورش می گوید: کتاب درسی دختران و پسران باید جدا بشود. البته اینکه چرا خداوند بزرگوار برای دختران و پسران و مردان و زنان یک کتاب فرستاده از اسرار است و اسرار الهی را نه سرپرست وزارت آموزش و پرورش می داند و نه دختران و پسران .

احتمالا در کتاب درسی دختران داستان دهقان فداکار اینگونه خواهد شد :

.... صغرا خانم فداکارخیلی ناراحت شد اول خواست پیراهنش را در بیاورد ببندد به چوبدستی و آتشش بزند . بعد یادش آمد لخت می شود و اگر چشم مسافران نامحرم به او بیفتد خدا او را با چوبدستی اش در آتش جهنم می اندازد . بعد خواست چادرش را استفاده کند یاد موهایش افتاد. سپس متوجه شد لازم نیست مثل مردها به هربهانه ای لخت بشود. او زن است و خدا به او عقل داده لذا نفت فانوسش را ریخت روی چوبدستی و چوبدستی اش را آتش زد و چون دویدن برای زن بد است سلانه سلانه به طرف قطار رفت اما دیر شده بود و قطار با سنگ ها برخورد کرد و همه ی مسافران شهید شدند. انالله و انا الیه راجعون .

 

 

پ. ن. : قابل توجه ؛ بیمارستان زنان و مردان هم که باید جدا شود . هی داد و بیداد !!!!

نظرات 9 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ب.ظ http://alisalar.blogsky.com

با درود و سلام؛
بسیار خرسندم از اینکه به سرای شما راه یافته ام و بسی استفاده بردم .
فرصت کردید به بنده هم سر بزنید.
در مورد تبادل لینک یا لوگو نظرتون را بهم بگین
ومنو از نظرات ارزنده خود بهره مند سازید
با احترام

آمنه چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام الهه جان.خوشحالم پست چدید گذاشتی .
امان از این .......نمی دانم چرا گرفتار حماقت کرده اند ما را !!

سینا چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ق.ظ http://delsaz.mihanblog.com

سلام واقعا مطلب خوبی بود و البته درد آور ... نمی دونم اینها دنبال چی هستند البته میشه فهمید چون زن و مرد در کنار هم به رشد می رسن منظورم ازدواج نیست البته خودتون بهتر می دونید ...پس به نظر اینها جدا بشن و البته احمق و کودن بار بیان بهتره .... اما اینها دارن با طبیعت و با سنتهایی که هزاران سال در بین کائنات رواج داره مبارزه می کنن ... نمی دونم تئوریسین دانشمند اینها کیه ... اما هر کی هست مطئنا نه تاریخ خونده نه جامعه شناسی و نه روان شناسی .... چون نمیدونه نمیشه جلوی خیلی از چیزها رو با دستور و بخشنامه و زور گرفت....

شیرین چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ق.ظ

درووووووووووود
اما از دست تو !!!

شیرین چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ق.ظ

دروووووووووووود
آره باید عضو بشی.

چیستا چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ق.ظ http://www.chicta.blogfa.com

نه اونقدر که بشه گفت شاعر...گاهی خط خطی هایی میکنم
قراره تو کتابای دخترونه آیین زندگی یاد بدن شوهر داری، تعویض بچه، آشپزی
حالا کجاشو دیدی تازه قراره خیابونا و بزرگراهها و شهرها و...هم مردونه زنونه شه شما که مخالفتی نداری؟؟؟

سینا چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ب.ظ http://delsaz.mihanblog.com

ببخشید یه شعر جدید گذاشتم فکر کنم خوندنی باشه و قابل تفسر با توجه به امروز... نگاه بندازید لطفا...

فتانه پنج‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:03 ق.ظ http://manham.blogsky.com/

حماقت تا کجا؟!

شروین یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ http://WWW.1200WATT.BLOGSPOT.COM

پست آخرم به شدت مرتبط میباشه با این پست !!!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد