رد  ِپای اسراییلی‌ها در دشت قزوین

حضور اسراییلی‌ها در قزوین طی سال‌های دهه 40 خورشیدی تحت عنوان توسعه صنعت کشاورزی و آبادانی دشت قزوین و همچنین تاسیس سازمان عمران قزوین از موضوعات کمتر پرداخته شده تاریخ معاصر قزوین است. بی‌گمان پروژه دشت قزوین بزرگترین طرح اقتصادی اسراییل در منطقه خاورمیانه به شمار می‌رفت. با افزایش روابط ایران با اسراییل در زمان دولت اسداله علم، که به اعزام هیات‌هایی از ایران به اسراییل و سفر مقامات بلندپایه اسرائیلی به ایران انجامید؛ طرح کشت و صنعت دشت قزوین، به عنوان مهم‌ترین پروژه کشاورزی اسرائیل در خارج، شکل گرفت.

اهمیت این طرح برای اسراییلی‌ها تا بدان حد بود که موشه دایان، وزیر کشاورزی وقت اسراییل، دو بار ـ بار اوّل در سال 1341 و پیش از شروع پروژه، بار دوّم در سال 1343 و پس از شروع پروژه ـ از دشت قزوین بازدید کرد؛ آنگونه که در اواخر سال 1344 حدود 400 اسراییلی در دشت قزوین مستقر بودند. اشاره اسداله علم در خاطرات 8 مهر 1352 خود گویای همین مساله است: «حوزه قزوین به وسیله یک شرکت اسراییلی در حال توسعه سریع و وسیع کشاورزی است. وقتی من نخست وزیر بودم اسراییلی‌ها را آوردم.»

ادامه نوشته

خاطرات شهر | گورستان ارامنه قزوین و تخریب اثر تاریخی!

این عکس، بوستان «اندیشه» قزوین در خیابان دهخدای این شهر است؛ محلی که پیش از این حدود یکصد سال گورستان ارامنه قزوین بود، اما شهرداری در سال 1391 با بی‌توجهی به موقعیت و پیشینه تاریخی این مکان و امکان تبدیل آن به یک جاذبه منحصر به فرد گردشگری، تحت عنوان «گورستان متروکه» آن را به بوستان تبدیل کرد. در حالی که قرار بود نام بوستان جدید را «مریم» بگذارد و سه گور از جمله آرامگاه دکتر «فیلیپ پوویچ» پزشک لهستانی‌الاصل معروف قزوینی را به پاس خدمات شایان توجه او به مردم قزوین حفظ کند، اما مدیریت شهری به هیچ یک از وعده‌های خود جامه عمل نپوشید!

ادامه نوشته

خاطرات شهر| کارخانه برق؛ جاذبه‌ای که از دست رفت!

این عکس، بوستان کوچک محلی در کوچه شهید خوئینی‌ (کوچه برق) خیابان پیغمبریه است که روزگاری محل استقرار نخستین کارخانه برق شهری قزوین بود. کارخانه‌ای که در اوایل دهه چهل از نفس افتاد و در نخستین سال‌های پس از انقلاب، با جمع‌آوری تأسیسات و تجهیزات آن توسط شهرداری، به پارک محلی تبدیل شد. مکانی که می‌توانست با حفظ آن به یکی از جاذبه‌های مؤثر گردشگری قزوین تبدیل شود، اما با اقدام کوته نظرانه مدیران وقت شهری از میان برداشته شد و از دست رفت.

اولین کارخانه چراغ برق قزوین در سال ۱۳۰۶ خورشیدی توسط حاج رحیم آقا قزوینی راه‌اندازی شد. این کارخانه شامل چندین دستگاه موتور مولد برق جزیی از مجموعه بزرگ تولیدی او شامل پشم ریسی، نخ تابی، آهن سازی بود که با هدف تأمین نیروی الکتریسیته و روشنایی مورد نیاز کارخانجات ریسندگی و بافندگی قزوینی از آلمان وارد و راه‌اندازی شده بود.

ادامه نوشته

خاطرات شهر| منبع آب؛ ظرفیتی برای ایجاد موزه آب قزوین

این عکس، بنای نخستین «منبع آب» قزوین است که در سال ۱۳۴۵ خورشیدی در جریان لوله‌کشی آب شهری و شکل‌گیری شبکه آبرسانی این شهر در انتهای خیابان سعدی ساخته شد. تا پیش از ساخت این منبع و شکل‌گیری شبکه آب لوله‌کشی قزوین، آب مورد نیاز مردم از طریق آب انبارهای عمومی و خانگی تأمین می‌شد و میراب‌های شهرداری، نقش بسزایی در رساندن آب قنوات به آب انبارهای خانگی از طریق نهرها و جوی‌های آب داشتند.

عملیات نقشه‌برداری از خیابان‌ها و کوچه‌های قزوین برای اجرای عملیات لوله‌کشی از ابتدای شهریور سال ۱۳۳۴ و در دوره شهرداری امیر هوشنگ محتشم آغاز شد، اما با تغییر شهردار این عملیات متوقف شد و در سال ۱۳۳۹ حسام‌الدین قهاری شهردار وقت قزوین، اجرای آن را به یک پیمانکار فرانسوی به نام «شنایدر» سپرد، اما افشای زد و بند شهردار با این پیمانکار، سبب برکناری قهاری و به تعویق افتادن لوله‌کشی آب آشامیدنی قزوین تا سال ۱۳۴۵ شد.

ادامه نوشته

معرفی کتاب «حمام‌های خاموش»

ایسنا- قزوین: «حمام‌های خاموش» آیین‌ها و باورهای مردم درباره حمام‌های قزوین، اثری پژوهش محور و البته مستند روایی از «فرشته بهرامی» دانش‌آموخته مردم‌شناسی دانشگاه تهران است. این کتاب در سال ۱۳۹۶ توسط نشر آموت منتشر شده است.

دوشنبه‌ها با اهالی کتاب قرار همنشینی داریم تا تلخی روزگار کرونا را با کتاب شیرین کنیم که به فرموده حضرت حافظ: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی/ فراغتی و کتابی و گوشه چمنی. دوشنبه‌ها با پویش #کتاب_یار میهمان صفحات شما در فضای مجازی هستیم. این هفته کتاب «حمام‌های خاموش» آیین‌ها و باورهای مردم درباره حمام‌های قزوین، توسط محمدحسن سلیمانی، پژوهشگر تاریخ قزوین معرفی می‌شود.

ادامه نوشته

ناگفته های یک کودتا

مهدی صراف در دوره ملی شدن صنعت نفت عضو شورای مرکزی جمعیت آزادی مردم ایران شاخه قزوین بود. او که از جمله فعالان سیاسی طرفدار دولت قانونی دکتر محمد مصدق به شمار می رفت، خاطرات بسیاری از روزهای پر فراز و نشیب دوران حکومت محمد مصدق و تحولات سیاسی در آن مقطع حساس تاریخ ایران در سینه داشت. صراف در این نوشتار به بیان خاطرات خود از سه روز  منتهی به کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 در قزوین پرداخته است؛ خاطراتی که می تواند پس از 67 سال بخشی از مبارزات ناگفته مردم قزوین را در آن دوره پُر التهاب بازتاب دهد.

روز 25 مردادماه سال 1332 به وسیله‏ ی اطلاعیه‏ ی «جمعیت آزادی‏ مردم ایران» از دستگیری سرهنگ نعمت اله نصیری که ماموریت‏ اجرای قسمتی از کودتا را بر عهده داشت، خبردار شدیم و هم‏چنین اطلاع پیدا کردیم شورای مرکزی جمعیت آزادی مردم ایران همراه با جبهه‏ ملی‏ مردم را به شرکت در میتینگ ساعت 5/30 بعد از ظهر در میدان‏ بهارستان تهران دعوت نموده است.

ادامه نوشته

آیت‌ا... باریک‌بین و خاطرات ماندگار

آیت‌ا... هادی باریک‌بین، از چهره های نامور تاریخ معاصر قزوین است که نقش ویژه ای در دوران انقلاب؛ پیش و پس از پیروزی داشت. او که در طول حیات خود، همواره به تقوا و پرهیزکاری در عمل و نیز اعتدال و انصاف در مواضع شُهره بود؛ خاطراتی از خود در دوران مبارزه با رژیم پهلوی بر جای گذاشته است. این خاطرات، دربرگیرنده نکات مختلفی است که بخش‌هایی از آن در ادامه می‌آید:

«در آن سال‌ها، رژیم پهلوی با ایجاد جو خفقان‌آوری در کشور، شخصیت‌های روحانی مبارز و انقلابی را به وسیله نیروهای ساواک تحت فشار و کنترل قرار می‌داد و اگر می‌توانست این نیروهای مؤثر در مبارزه را در همان شهر خودشان محدود کند و از فعالیت و سخنرانی و اقامه نماز جماعت باز دارد همین کار را می‌کرد و در غیر این صورت به بهانه‌های مختلف آن فرد را دستگیر نموده و به زندان یا تبعید می‌فرستاد.

ادامه نوشته

محمدحسین خاكساران؛ سالهای مبارزه

محمدحسین خاكساران از فعالان سیاسی قبل از انقلاب بود كه به دلیل فعالیت‌های تبلیغی و انقلابی، بارها توسط ساواك دستگیر شده و مورد شكنجه قرار گرفت. وی كه در كنار مبارزه به تحقیق و پژوهش و نیز نگارش كتاب نیز می‌پرداخت در سال 1351 كتاب «پاسدار دانش و تمدن بشر» را به رشته تحریر درآورد. این چهره مبارز قزوینی که پس از انقلاب عهده دار مسوولیت‌های مختلفی بود، در دوران حیات خود به بازگویی خاطراتش در دوران پُر فراز و نشیب مبارزه پرداخته که در قالب کتابی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

ادامه نوشته

بُحرانی که مدیریت شد!

موضوع «استان شدن قزوین»، پروسه مُفصل و در عین حال پُر تنشی را سپری کرد تا به انجام رسید. گرچه این پروسه از اواخر دهه چهل آغاز شد و با الحاق قزوین به استان جدیدالتشکیل زنجان در 1356 شتاب افزونتری گرفت، اما وقوع انقلاب اسلامی، مدتی آن را به مُحاق برد.

از اوایل دهه شصت مجددا تبدیل قزوین به استان مورد توجه مسوولان و نخبگان محلی قرار گرفت و سرانجام تلاش ها، در مهرماه سال 1372 به تصویب موضوع در هیات دولت و ارسال لایحه به مجلس شورای اسلامی انجامید. اما رد لایحه در مجلس در دوازدهم مرداد ماه 1373، سبب ساز بحرانی بی سابقه در قزوین شد. در روز نوشت خاطرات آیت ا... اکبر هاشمی رفسنجانی - که آن هنگام ریاست جمهوری را بر عهده داشت-، «استان شدن قزوین» بازتاب قابل توجهی داشته است. آنچه در ادامه می آید برگرفته از خاطرات منتشر شده ایشان در این باره است که با ذکر موضوع و زمان دقیق وقوع آن آمده است.

ادامه نوشته

خاطرات شهر| یادگار «میرزا احمد حکیم اُف»

در ضلع شرقی خیابان سپه قزوین، حدفاصل مسجد-مدرسه‌ی شیخ الاسلام (مسعودیه) و کوچه‌ی محمدیه (چاقو سازان)، بنایی قاجاری وجود دارد که روزگاری به عمارت «حکیم اف» شهره بود و این سالها به «تالار ایران».

این عمارت در نخستین سال‌های حکومت احمدشاه قاجار توسط «حاج میرزا احمد حکیم‌اف»* مهاجری که در دوره حکومت تزاری روسیه از منطقه قفقاز ابتدا به تبریز و سپس به قزوین آمده بود در محلی که پیش از آن به میرزا ابوتراب شیخ‌الاسلام قزوینی تعلق داشت، در دو اشکوبه (طبقه) ساخته شد. عمارت «حکیم اف» در طبقه همکف، هفده مغازه و دو سالن داشت و در طبقه دوم هم، یک سالن و چهارده اتاق در آن تعبیه شده بود که با تبدیل این طبقه به مهمانخانه، نام «هتل پاریس» را بر آن گذاشتند. در واقع پس از مهمانخانه بزرگ قزوین، عمارت «حکیم‌اف» را باید دومین هتل یا مهمانخانه این شهر دانست.

ادامه نوشته

قزوین و راه‌هایی که محور تجارت بود

قزوين، از گذشته‌اي دور در چهارراه ارتباطي شاهراه‌هايي قرار داشت كه از شرق به غرب و از شمال به جنوب امتداد داشتند و این موقعيت ممتاز را بايد يكي از مهم‌ترين عوامل شكل‌گيري و ادامه حيات اين شهر در طول تاريخ به حساب آورد. افزایش داد و ستد بازرگانی و تجاری ایران با روسیه، قفقاز و کشورهای اروپایی در دوره قاجاریه نه فقط بر موقعیت بازرگانی شهر قزوین به عنوان «بندر خشک» و تبدیل آن به عنوان مرکز عمده تجاری افزود که رفت و آمد كاروان‌هاي تجاري عاملي برای ايجاد سراهای متعدد تجاری و اقامتی و نیز گسترش بازارهاي آن گردید.

در دوران قاجار، قزوين چون گذشته موقعيت خود را به عنوان يك گره مواصلاتي حفظ كرد و از زماني‌كه به عنوان بارانداز عمده درآمد، ارتباط بيشتري ميان آن با تهران، شمال و غرب برقرار گرديد و در مقابل مسير جاده قزوين به ساوه و قم متروك شد؛ هر چند آنگونه که «مادام ديولافوا» در سفرنامه خود در شرح سفر به قزوين در دوره قاجار می گوید، با وجود اهمیت مسیر بازرگانی شمال و غرب به پایتخت، جاده «شوسه»‌ايكه قزوين را به تهران پيوند مي‌داد، از وضعیت مناسبی برخوردار نبود:

ادامه نوشته