طی یک نظرسنجی از دوستان عزیز سوال شده بود که به نظر شما آیا جامعه ی ایران آمادگی و آگاهی برای مشروطیت داشت ؟! بعضی از دوستان لطف کردند و به این سوال پاسخ دادند . از تک تک این عزیزان تشکر و قدر دانی میکنم.
دوستان عزیز ، در چند پست به پاسخ های این نظرسنجی که دوستان عزیزم لطف کردند و جواب دادند، پرداخته می شود . به امید ، ایرانی سربلند و آزاد....
پاسخ جناب آقای دکتر مسعود کثیری :
نمی دانم هدف شما از طرح این سوال چیست و بنده چقدر مجازم در این باره سخن بگویم. به همین لحاظ سعی می کنم خیلی خلاصه نظرم را بنویسم.
سوالی را پرسیده اید که برای نزدیک به 100 سال، یکی از دغدغه های جامعه روشنفکری بوده است و هر کس به فراخور دانش و درک و دلسوزی خودش نسبت به سرنوشت کشور، به آن پاسخ داده یا می دهد.
این سوال، سوال بنیادی تری را به ذهن می آورد که بی شباهت به مثل معروف مرغ و تخم مرغ نیست و آن اینکه اصولا ما میبایست اول برخوردار از دموکراسی بشویم و بعد قواعد آنرا یاد بگیریم و یا ابتدا به قول امروزی ها تمرین دموکراسی بکنیم و بعد آنرا به میان خودمان بیاوریم؟
این سوال و دودلی حتی در بین پدیدآورندگان و به قول احمد کسروی«کوشندگان» جنبش مشروطیت هم مطرح بود. اگر بتوان نصیحت ناصرالملک به طباطبایی را، که معتقد بود مشروطیت برای جامعه آنزمان مانند فرو کردن لقمه بزرگی از غذا در حلقوم مریضی است که از سوء تغذیه رنج می برد، ناشی از نزدیکی او به دربار دانست، مخالفت آزادیخواه پرشوری چون طالبوف با مشروطیت و عدم پذیرش نمایندگی مردم تبریز از طرف او را، چگونه می توان تفسیر کرد. عملکرد او را نمی شود بدخواهانه در نظر گرفت. به اعتقاد او، که خیلی زود هم محقق شد، با مشروطه ایران از گاو دو شاخ استبداد رها گشته و دچار گاو هزار شاخ هرج و مرج خواهد گشت.
به هر حال اگر این واقعیت را بپذیریم که تحولات اجتماعی در اثر کنش های انسانی بوجود آمده و کنش های انسانی خود تحت تاثیر حافظه تاریخی قرار میگیرد بنابراین می توان امیدوار بود که بر خلاف نظر آنانکه دیکتاتوری رضاخان را نتیجه مشروطیت می دانند، حرکت رو به جلو در جامعه ایرانی قابل پنهان کردن نیست چنانکه شاید بتوان دیکتاتوری را یک مرحله جلوتر از استبداد دانست. البته این گفته من بدان مفهوم نیست که بخواهم تحولات تاریخی را قانونمند بنمایانم و نتیجه گیری کنم که مشروطه برای ایران زود بود،بلکه برعکس معتقدم مشروطه نیاز جامعه ایرانی آنروز بود و کسی نداد و کسی هم نگرفت و این نتیجه گیری های تاریخی براساس تصوری است که ما امروزه با دید خودمان از آن حادثه داریم. باید دید که مطالبات مردم آنزمان از مشروطه چه بود و اگر هم بتوان ایرادی به سردمداران مشروطه گرفت اینست که چرا مطالبات خودشان را از مشروطه هماهنگ نکردند تا یکی مشروطه را پیشرفت دین بداند دیگری سنکگ یکذرع و نیم و کباب یک وجب پهنا و دیگری تصوری کاملا سکولار از مشروطه داشته باشد.
سال گذشته مقاله ای نوشتم که در مجموعه مقالات یکصدمین سالگرد مشروطه در مرکز اصفهان شناسی به چاپ رسیده و امیدوارم برای جواب سوال شما مفید باشد.
با سلام
ممنون که وقتتونو صرف چنین کار قشنگی می کنید
وبلاگتون فوق العاده است
اما سوالی را که فرمودین من به شخصه اطلاعاتم در حدی نیست که بتونم به شما جواب بدم
ولی این کارتون منو وادر کرد که برم و ی مقدار درمورد انقلاب مشروطه مطالعاتی داشته باشم
بازم تشکر از این همه زحمتی که برای تهیه مطالب وبلاگتون می کشین
برقرار باشید :-)
نوشته ی دکتر زیبا بود ولی اگر ممکن در مورد این جمله ی خودشان بیشتر توضیح دهند .
«برعکس معتقدم مشروطه نیاز جامعه ایرانی آنروز بود و کسی نداد و کسی هم نگرفت »
سلام خانم باقری عزیز. مطلبی که من با اطلاعات و شنیده هم داشتن درست همین نکاتی رو شامل میشد که آقای دمتر به خوبی اشاره کردند.. اگر فرصت کردم در دو روز آتی برای شما جواب میدهم و اگر هم نه که خب دوستان نوشتن هر آنچه میخوستم بگویم!
من با یک تجربه عینی از جامعه در یک شب به روزم منتظر نظرت شما!
موف باشید و پویا
درود الهه جان.می بینم که تاریخ هنوز تموم نشده....
سلام خانم الهه!
ممنون از حضور گرمتون
من هم از آشنایی با شما خرسندم
امید است که چنین پایدار و مفید و مداوم باشد.
می خواهم از شما دعوت کنم که به این سایت تشریف ببرید و نظر خودتان را به بنده اعلام بفرمائید.
بی نهایت سپاسگذارم و از درگاه ایزد منان بهترینها را برایتان آرزو می کنم.
http://ravid.blogfa.com/
پیروز باشید!