باز هم سلام ، مگر می شود پستی را بی سلام آغاز کرد .
این پست ها هم بهانه ای است ، بهانه ای برای دلتنگی
وقتی دلمان برای همه ی خاطره های دیروز و دوستان خوب تنگ می شود
وقتی دلمان هوس خاطره های خوب فردا را می کند .
ای کاش این قلم را از ما نگیرند !!!
................................................................................
مرد کور
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه درداخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روزنامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد " امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم .." وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید. دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیزبرایزندگی است، حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید
سلام دوست خوبم
منم میگم علیک سلام به هموطن عزیزم
داستان پرمعنایی بود . البته این داستان رو دارم .
اما باز ازخوندنش لذت بردم .
شاد باشین .
سلام الهه جان خوبی؟
ببخشید چند تا پستت رو فرصت نکردم بخونم. این اخری رو هم دوست داشتم.. آره اگه بتونیم نگاهمون رو عوض کنیم و طور دیگه ای بکگیم و بنویسیم تاثیرات بیشتری داره
دروود بر تو دوست مجازی من
داستان پند آموزی بود.
لبخند را بر لبم آوردی.
والا این روزا همین جوری داریم لبخند می زنیم....دقت کردی کار بلاگت رو با تاریخ شروع کردی .این روزا فقط اسم بلاگت تاریخیه.....
هستم.سلولمو کوچک تر کردم..........زندانم.......
دروود
چه روزنامه نگار زرنگی بوده دقیقا میدونسه که باید دس بذاره رو نقطه ضعف ملت!
خوب حس ترحم مردمو به کار اینداخته ها!
سلام.زیبا بود و پرمعنا ! امروز بهار است ولی من نمیتوانم ان را ببینم .جمله قابل درنگ و تاثیرگذاری است! ممنون.
از نظرتان سپاسگزارم. نام وبلاگ شما هم زیباست. البته غربت تاریخ را هم نشان می دهد، مخصوصا در این وانفسا که هر کس وارد این رشته می شود از سر ناچاری است نه علاقه! به هر حال وبلاگ من صرفا تاریخی نیست! در کنار تاریخ به همه ی موضوعات می پردازم!
امکانی استثنایی برای اولین بار در ایران: از این پس به راحتی میتوانید با داشتن شماره موبایل دوستتان آدرس او را به دست آورید . این نرم افزار در مرحله تست تنها به مدت ۶ ماه در استان قم برای همشهریان گروه نرم افزاری اعتماد به صورت رایگان ارائه خدمت می کند و پس از پایان مرحله تست نهایی به صورت نرم افزار به فروش می رسد.
etemaadtest.blogfa.com
درود...
امیدوارم همیشه صاحب قلم بمانید و بمانیم!
دست مریزاد بر این پست جدیدتان
سلام الهه جان
خوبی ؟
واقعا به چه نکته خوبی اشاره کردی عزیزم تغییر استراتژی