رُمان « زنستان »
نویسنده: شارلوت پرکینز گیلمن ؛ مترجم: نوشین
احمدی خراسانی ؛ ناشر : نشر توسعه، 1388.
در رُمان «زنستان»، سرزمینی را برای مخاطب ترسیم می کند که ساکنانش فقط زنان هستند و از حضور مردان هیچ اثری نیست. جالب است که در این سرزمین، بی حضور مردان، زنان نه تنها همه امور مملکت خود را به خوبی اداره می کنند بلکه حتی باردارهم می شوند و نسل آنان بدون هیچ مشکلی طی قرنها تداوم می یابد.اما ورود سه مرد جوان و جستجوگر آمریکایی به این سرزمین، و حوادث غیره منتظره ای که برای آنان اتفاق می افتد سرانجام باعث می شود که یکی از این سه نفر پس از بازگشت از این سفر خطرناک، حقایق شگفت آور سرزمین زنان (زنستان) را برملا کند.
پ.ن.۱ : این روزها نگران هستم. نگران آینده......... چیزی که حالم را بد می کند. ترس از آینده که چه می شود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پ.ن.۲: بزرگداشت حضرت مولانا هم تمام شد ولی هنوز کلاس های مولاناشناسی شروع نشده!!!!! باز هم به رابطهی مولانا و شمس می اندیشم. شمس که عاشق مولانا نبود. اما مولانا عاشقش بود و..... نمی دانم چرا این جوری است که تو یکی را دوست داری ولی او تو را دوست ندارد و تو این را به خوبی حس می کنی ..... مرده شور این دنیا را ببرد، واقعاً مزخرفه، دلم می خواهد، که هر چه زودتر از این زندان سرد و بی روح و مزخرف نجات پیدا کنم !!!!!!!!!
سرویس وبلاگدهی فوق پیشرفته ی ایرانی
دامنه های کوتا ه سه حرفی را سریعتر برای خودثبت کنید
10وبلاگ با یک نام کاربری
webloger.net
فقط میخوام بدونم چطوری باردار میشدن؟!
سلام
مطالب وبتون جالبه.خوشحال میشم به منم سر بزنید اخه وبم تازه ساختم نظلم بدین که انگیزه بگیلم
اووووووووووووووووووووووووه.چه خبره اینجا!
آپ نکردی حالا هم که آپ کردی یک کرور ناسزا
نوشتی!!!!!!!!!!!
به فکر آینده نباش هم کلاسی قدیمی.........
مملکت روال هردمبیل خودش رو طی می کنه.....
از دست من و تو هم هیچ غلطی بر نمیاد....
بشین این قهوه ی تلخ مهران جان را ببین...
من و تو همون نیما زند کریمی هستیم......
بی خیال................
سلام الهه جان . خیلی وقتهاینجا نیومدم .فکر میکردم پست جدیدی ننوشتی . ممنون از معرفی این رمان . نگرانیها همیشه وجود داره . توکل به خدا .
چقدر دلم برای عالم معناها تنگه ! و چقدر مولوی خوانی را دوست دارم .........
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ
وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد
بوستان نو شکفته عدل سلطان جهان
جشن مهرگان برشما و تمامی ایرانیان خجسته باد
سلام دوست من ... خوب هستی ؟ می بینم که بعد از مدتها پست جدیدی گذاشتی ... دلم تنگ شده بود ... به قول ایرج میرزا : آمدی خوب شد صفا کردی ... چه عجب شد که یاد ما کردی
خدایا توبه هه هه ولی جالبه حتما باید خوند .... منهم با نظر دوستمون موافقم همه ماها نیماهای زند هستیم ... ولی بر خلاف اون همون اولش شکوفه گردنمون رو می زنه ...
شاید بهترم باشه ... به هر حال تکلیف ادم یک سره میشه .... نظر تو چیه میدونم که حتما موافقی ...
مطلب خیلی جالبی بود ... باید حتما بخونم ... این چیزهاس خانوم خراسانی ترجمه میکنه بهشون انگ می چسبونن دیگه چه معنی داره خانوما بدون آقایون بمونن تازه باردارم بشن ...
دروووووووووووووود
ای ول چه عجب!!!
من باور ندارم به جدا بودن مرد و زن. اما نمی خوام تو رو مجاب کنم که حتما حرفامو قبول کنی.
البته میدونم که بسایر از تمدنها از زن به وجود اومده اما جدایی این دو دور از تکامل اللهی و بشریه.
این تقسیم بندی زن و مرد سیاست های دولت که ...بی خیال.
این روزها ی نگرانی هم میگذره. وقتی داری به نتیجه کارت نزدیک میشی این طببیعیه که نگران باشی.
یادم رفت بگم که چه فایده از این کلاسهای بسیار پر بار اما هیچ حمایتی ازش نمیشه. عاشق شمسم.
سرزمینی که فقط توش زن باشه؟چه وحشتناک
آخه نمیشه که.هیچ خوشم نمیاد!
پی نوشت دومت چقد افسردم کرد.
شاد باش دختر!
سلام خوبی؟ بعد از مدتها وقت کردم که وبلاگ هم بخونم.
کاش بیتشر در مورد کتاب مینوشتی...
و اما راستی چرا دنیا اینحوریه همیشه یک طرفه؟
من نگرانتم.
شدم عین مامانا همش نگران بقیه هستم.
میدونم به خاطر اوضاع پایان نامه ات نگرانی اما یک کم بیشتر به خودت برس.
سلام دوست عزیز ... خوب هستی ؟ کجاهایی تو حتما کار روی پایان نامه حسابی درگیرت کرده .... خسته نباشی ... ارادتمند ... به امید دیدار
سلام دوست من ممنون که بهم سر می زنی ... امیدوارم یه روزی بتونیم در وقت کافی با هم صحبت کنیم ...
آخ گفتی...