می نویسم «بدون شرح» تا شرحش را شما بنویسید...

 

 

 

................................................................... 

 

 

  

 

 

  

 

 

    پ. ن. : باز هم مدتی مثنوی تأخیر شد و به اندازه‌ی حرف هایی که نمی‌شد گفت،باید سکوت می‌کردم ...خواستم از درد و ناامیدی ننویسم اما دلم برای نوشتن در این صفحه تنگ می‌شود..... ولی میخواهم یکبار هم که شده ممنوع نباشم و از چیزهایی حرف بزنم که دلم برایشان تنگ شده .......  

 

    پ.ن.: دیوانگی یعنی ادامه دادن همان رفتار و مسیر همیشگی و انتظار نتیجه متفاوت داشتن ......  

 

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
شیرین دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:01 ب.ظ

درووووووووووود
ای ول.
بابا چه عجب!!!!!!!!!!!!!!!
جدا فک کردم دیگه بی خیال وب شدی.
چقدم بهت التماس کردم و نظر گذاشتم که بنویس اما فایده ای نداشت.خوبی؟
امیدوارم که باشی.
عکس بالایی منو یاد این شعر انداخت که پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است...
جدا همینه.
تا بوده همین بوده اما با رنگ و لعاب متفاوت!

جاوید چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ق.ظ http://www.javid2m.blogfa.com

سلام باز هم دلنشین وزیبا،
پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است
www.javid2m.blogfa.com

tom چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:59 ق.ظ http://javid2m.blogfa.com

همیشه بنویس که می خوانمت و میدانمت
همه که رفتند،من مانده بودم و پسته های دهان بسته
آنها که دهانی باز داشتند ومغزی پیدا
همه خورده شده بودند
دنیای عجیبی است
دهان بازهای رفتنی
و دهان بسته های ماندنی

ناتمام شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ


ما هم آمدیم.........

الان دارم تند تند می نویسم.....هیچی به مغزم نمی

رسه....

فقط بنویس.....خودت رو از این دلخوشی محروم نکن....

محسن چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:30 ب.ظ http://narazi.blogfa.com

هر وقت زاشیانه ی خود یاد میکنم
نفرین به خانواده ی صیاد میکنم
اپم رفیق.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد