...................................................................
پ. ن. : باز هم مدتی مثنوی تأخیر شد و به اندازهی حرف هایی که نمیشد گفت،باید سکوت میکردم ...خواستم از درد و ناامیدی ننویسم اما دلم برای نوشتن در این صفحه تنگ میشود..... ولی میخواهم یکبار هم که شده ممنوع نباشم و از چیزهایی حرف بزنم که دلم برایشان تنگ شده .......
پ.ن.: دیوانگی یعنی ادامه دادن همان رفتار و مسیر همیشگی و انتظار نتیجه متفاوت داشتن ......
درووووووووووود
ای ول.
بابا چه عجب!!!!!!!!!!!!!!!
جدا فک کردم دیگه بی خیال وب شدی.
چقدم بهت التماس کردم و نظر گذاشتم که بنویس اما فایده ای نداشت.خوبی؟
امیدوارم که باشی.
عکس بالایی منو یاد این شعر انداخت که پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است...
جدا همینه.
تا بوده همین بوده اما با رنگ و لعاب متفاوت!
سلام باز هم دلنشین وزیبا،
پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است
www.javid2m.blogfa.com
همیشه بنویس که می خوانمت و میدانمت
همه که رفتند،من مانده بودم و پسته های دهان بسته
آنها که دهانی باز داشتند ومغزی پیدا
همه خورده شده بودند
دنیای عجیبی است
دهان بازهای رفتنی
و دهان بسته های ماندنی
ما هم آمدیم.........
الان دارم تند تند می نویسم.....هیچی به مغزم نمی
رسه....
فقط بنویس.....خودت رو از این دلخوشی محروم نکن....
هر وقت زاشیانه ی خود یاد میکنم
نفرین به خانواده ی صیاد میکنم
اپم رفیق.