امینه :

امینه اقدس :

اونخستین زن ایرانی است که بدون شوهر و برای معالجه به خارج از ایران سفرکرد.

امین اقدس یا امینه اقدس عمه غلامعلی خان ملقب به عزیزالسلطان است که به ملیجک شهرت داشت و پسری از منطقه کردستان بود . ناصرالدین شاه به او بسیار محبت داشت. عمه او کنیزی بود که بعدها جزو سوگلی های شاه درآمد. اعتمادشاه به او به آن میزان بود که خزانه داری مخصوص شاه به او سپرده شد و به همین سبب "امین اقدس" نام گرفت.

این سوگلی ناصرالدین شاه به دلیل بیماری چشم ، بینایی خود را از دست داد و معالجات دکتر دیکسون انگلیسی، موثر واقع نشد و دو چشم پزشک ایرانی میرزا ابوالقاسم نایینی و میرزا محمدحسین کحال عراقی برای معالجه به بالین او دعوت شدند. گفته شده است این سیاست برای دورکردن مسئولیت از پزشکان خارجی و مقصروبی دانش نشان دادن پزشکان ایرانی به اجرا در آمد. وگرنه پیشتر چشم این سوگلی شاه از بینایی بی بهره شده بود.

اما شاه تصمیم گرفت که امین اقدس را برای عمل جراحی راهی فرنگ کند و به همین منظور در سال 1268 امین اقدس با هیاتی به ریاست « سعدالسلطنه » حاکم قزوین و میرزا حسین کاشی پزشک مخصوص راه وین پایتخت اتریش را پیش گرفت و بی نتیجه بازگشت.

او نخستین زن از حرمسرا بود که تا آن تاریخ بدون همسرش از ایران خارج می شد . ***

 

*** برگرفته شده از کتاب ؛ اولین زنان ؛ عذرا دژم .

 

سخنان بزرگان و فرهیختگان :

     


           سخنان بزرگان و فرهیختگان :


شکسپیر : زندگی داستانی پرخشم و پرصداست که ابلهی آن را بیان می کند .

هلن فیشر: " زنان قوی تر از مردان فکر می کنند . وقتی زنان درباره ی موضوعی می اندیشند جوانب بیشتری را در نظر می گیرند و واضح تر این که زنان جزئیات را بیشتر در نظر می گیرند . در مورد امور تجاری ، آن ها بیشتر از مردان سعی می کنند ، تا اطلاعات بسیار متنوع تری جمع آوری کنند ، بنابراین نتیجه ی بهتری هم عایدشان می شود ."

بورلی سیلز : برای جایی که ارزش رفتن داشته باشد ، هیچ راه میان بری وجود ندارد .

استفان لیکوک : من اعتقاد زیادی به بخت و اقبال دارم و می بینم که هر چه سخت تر کار می کنم ، از بخت و اقبال بیشتری برخوردار می شوم .

فرانک تایگر : یاد بگیرید که گوش بدهید . شاید فرصت به آرامی درحال زدن درخانه ی شما باشد .

آبراهام لینکلن : من مطالعه می کنم و خودم را آماده می سازم ، و آن هنگام شاید شانس من فرا برسد .

خلیل جبران : این احتمال هست که با گذشتن از سیاهی شب به ایمنی صبح نرسیم .

هری اس. ترومن : اگر طاقت تحمل گرما را ندارید ، وارد آشپزخانه نشوید .

باربارا میلو اورباخ : همه چیز امکانپذیر است . این را به همه بگویید.

توماس ادیسون : من شکست نخورده ام . بلکه فقط هزار راه مختلف برای نساختن یک لامپ کشف کرده ام .

جشن سده ( دهم بهمن ماه ) مبارک ......

                      





آتش جشن سده ، آتش مهر وطن است

کاندرین ملک نخواهد که شب تار بود

در چنین جشن طرب ، آری خورشید دگر

گر بتابد ز دل خاک ، سزاوار بود

خرم است این سده و شادروان باد که گفت :

"شب جشن سده را حرمت بسیار بود "

                                             محمد دبیری سیاقی


 

سده واژه ای فارسی است. در پهلوی باید به شکلی از این اشکال : ست ، ستگ ، سذک  و یا سذ بوده باشد . در فارسی میانه و فارسی باستان و اوستا واژِه ی ست به معنی سد ، عدد سد می باشد ، چنانکه در فارسی نیز سده به معنی سد سال در برابر قرن به کار می رود .....

اما وجه تسمیه ی این جشن ، یعنی جشن سده چیست ؟ یک رشته از تاویلات و انگیزه ها به همان عدد سد می رسد و مربوط است به موقعیت های فصلی . ایرانیان باستان سال را به دو فصل تقسیم می کردند ؛ تابستان بزرگ = همه که هفت ماه بود ، از آغاز فروردین تا پایان مهرماه و زمستان بزرگ = زینه که از اول آبان ماه شروع و به پایان اسفندماه می رسید . ایرانیان باستان ،این روز را فرخنده می دانستند و در آن به جشن و پایکوبی و برافروختن آتش می پرداختند. شاید جشن چهارشنبه سوری کنونی، بازمانده ای از جشن سده باشد. نام این جشن را از آن روز سده گذاشتند که پنجاه روز و پنجاه شب به جشن نوروز مانده است. چنانکه از کتاب ها و اسناد تاریخی برمی آید جشن سده جنبه دینی نداشته و تمام داستان های مربوط به آن غیردینی است و بیشتر جشنی کهن و ملی به شمار می آید و وارث حقیقی جشن سده نه فقط زرتشتیان، بلکه همه ایرانیان اند، میراثی که به بسیاری از کشورهای همسایه نیز راه یافت.

 

برگرفته شده از کتاب ، جشن های آتش ؛هاشم رضوی.

 

به زنان می اندیشم چونان که به باران ........

صدیقه دولت آبادی :


خانم صدیقه دولت آبادی

صدیقه دولت آبادی ، فرزند خاتمه بیگم و حاج میرزا هادی دولت آبادی بود . او از پیشگامان جنبش اجتماعی زنان در ایران و نخستین زن روزنامه نگار بود . او در سال 1258 ه. ش . در اصفهان پس از تولد هفت پسر به دنیا آمد . او تحصیلات خود را در زمینه های فارسی و عربی نزد شیخ محمد رفیع طاری در تهران آغاز کرد . سپس تحصیلات متوسطه را در دارالفنون ادامه داد و در 15 سالگی با دکتر اعتضاد الحکما ازدواج کرد . اما ازدواجش با ناکامی همراه شد و یک سال پس از مشروطه به همت او یکی از نخستین دبستان های دخترانه ، به نام "

ادامه مطلب ...